با تو رسیده ام به شبی ابدی ........

ساخت وبلاگ
مهربان ترینم ، بزرگترینم من خوبم چون تورو دارم  مگه میشه بد باشم ،  باشه نه خوبم نه بد  خودت میدونی  میدونی تورو دارم و خیلی خوبم حالم خیلی خوبه  ، میدونیم  ، اونارو میبینم بدم توی درکشون توی فهمیدنشون بدم ، اینارو میشه رد کرد انقدر ناراحت نمیکننم ، اما اون چی خدایا میدونی چقدر دلم گرفته میدونم ازت دور بودم اما نیستم دیگه ،  یادته میگفت بنده های خاص ، من نمی فهمم الان در ک میکنم الان میفهمم چی میگفت ، خاص کلمه سادیه اما خیلی چیزا پشتش هست دیدم  ، نشونم دادهی هزار بار تا بفهمم ، ازمایش هارو گرفتی رد شدم درسم دادی تا یادگرفتم نمیدونم  الان قبول میشم یا نه اما ........... خودت میدونی چرا امدم دوباره بنویسم هر وقت دلم از هر چی پره هر وقت بغض میاد هر وقت نمیتونم واقعاً با کسی حرف بزنم حتی با خودت میام اینجا مینوسیم برات ، سبک  میشم خدا جونم دلم خیلی تنگ شده برای اون زمان که خیلی مستقیم باهام حرف میزدی با زبون خودم ، دلم تنگ شده برای این که دوباره بیام ببینم یه هیچ کس امده چیزی برام نوشته تا به زبون اون مستقیم باهام حرف بزنی ، دلم تنگ شده برای اون حس خوب بعد خوندنشون . خدا جونم خیلی وقته هیچکس و هیچ چیز به من حس خوبی نداده ، داد زدم ببینید خوبی هارو نخواستن ببینم ازشون بریدم ، خدا جون هیچکس م رو برام بفرست باز میدونم محاله میدونم نمیشه ویدونم .... اما نیازش دارم نیازش دارم چون حرفای خوب با تو رسیده ام به شبی ابدی ...........
ما را در سایت با تو رسیده ام به شبی ابدی ........ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : divonei-ashegh بازدید : 119 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 2:19

در روزگاری سرد  با مردمی دل سنگ ، تو در قلب من نوری هسنی که خاموش نمیشود.خدا جونم بگزریم از این و آن از آدم های بخیل و حسود ، بگزریم که به هر کسی خوبی کنی جواب نمیخوایم اما باید جوابش و با بدی بهمون بده .خدا جونم بعضی وقتا واقعاً خسته میشم ، نمی کشم مشون ، خودت دیدی من سعی کردم نباشن تو زندگیم دورم نباشن اما همیشه  میان این دفعه واقعاً نمیدونم چی رو میخوای بهم یاد بدی !خودم میدونم زیاد شده بدهیام بهت اما میدونی اون و بهم بدهکاری ، خودت گفتی میشه ، اما میدونم هر چقدر بیشتر طول بکشه و دیر تر بشه ، بهتر و بیشترخدا جونم نمی دونم چرا اینا اینطوری شدن ، منم شده بودم اما دستم و گرفتی ممنونم ، همیشه میفرستادیش توی زمان های نیازم اما این دفعه خودت امدی مرسی .می دونی این چنند روزه حس قریبی دارم مثل حس قدیما اون ارتباطه اون که دگرگونم میکرد اون که ، فکر میکردم نیست اما میبینم هست ، دلم براش تنگ شده بود حس عجیبی هست ، وقتی تو فقط توی یک نقطه کوچیک توی این دنیای ، تورو میبره به جهانی دگر ، حس دگرگونی عجیبی ، وقتی میبینی میکشت سمت خودش میبینی اینجا نیستی ولی نیستی جای دگری ، بغض میگیرت هر کسی نمی تونه بفهمه این ارتباطه چی هست ، وقتی تو باشی توش ، نمیدونم کمی بگرانش شدم ، خیلی وقته شاید سالهاست این نبود اما چند وقته امده سراغم ، شاید نیازم داشته باشه ، شاید باید باهاش صحبت کنم ، اما نمیتونم .همیش با تو رسیده ام به شبی ابدی ...........
ما را در سایت با تو رسیده ام به شبی ابدی ........ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : divonei-ashegh بازدید : 108 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 2:19

میدونم باید میامدم باید مینوشتم خیلی زودتر اما چرا نیومدم ؟ بهونه.... چقدر اینجا نوشتم و نفرستادم نمیدونم چرا ...... امیدی نداشتم شاید ....... شاید منتظر یه صدا از تو بودم چمیدونم یه چیزی ، هیچی نبود ، گفتم صدایی نیست ، دنبال نشانه هات گشتم هیچیزی ندیم نه سایه ای نه نشانه ای ، بغض گلوم رو گرفت ، میخواستم داد بزنم حتی یه تبریک اما نبود هیچی ساکت شدم نشونه هیچ جا نیست از تو ، گفتم شاید بیای توی خوابم ، نیومدی ، راستی گفتم خیلی پیش امدی توی خوابم اصلاً مثل همیشه نبودی همیشه از من دور میشی همیشه داری میری منو نگاهم نمیکنی و میری ، اما این با اینطور نبود خیلی واضح بود روشن پر از رنگ ، اینبار نرفتی من و صدا کردی که بیام سمتت ، کاش کاش این خوابم برای دیشب بود ، میدونی چقدر نشونه بود ... دوست دارم تا صبح بنویسم دردو دل کنم ولی خستم ، خسته از همه ، از شکایت ، میدونی از یه جایی به بعد دیگه ترجیه میدی ساکت باشی و ببینی ، یادته بهت میگفتم چرا همیشه ساکتی ، میگفتی بزار همیچی بره جلو ، حالا میفهم ، خسته بودی از همه ، الان بعد این همه سال اون حالو روز و دارم جز تو کسی نبود که صحبت های من و بفهمه با کی دیگه میتونم صحبت کنم ، نیستی ...... همیشه با تو صحبت میکردم درد و دل میکردم ، سنگ صبورم بودی اما الان سالهاست کسی و ندارم که از جنس من باشه که بفهمه منو که بفهممش ، فقط یه نقاب به صورت و بازی هر روز با تو رسیده ام به شبی ابدی ...........
ما را در سایت با تو رسیده ام به شبی ابدی ........ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : divonei-ashegh بازدید : 85 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 2:19

کلبه پر از حجم سکوت حرف های من برای توست . بشنو جوام ده .

بی وقفه بزن بر من دبی وقفه بزن باران بر چشمان غمگینم بر این خانه ویران
احساسی که می دانم بعد از تو نمی آید میسازم و میسوزم من دیوانه ام شاید
طوفان زده در خویشم دیوانه ترم با تو دنیا همه ویران شد با دست خودم یا تو

سیلی که مرا بلعید سیلی که امان از تو آهی که خرابم کرد آهی که فغان از تو
ای بی خبر از حالم گاهی نگارنم شو جان منه دیوانه یکثانیه جانم شو

با تو رسیده ام به شبی ابدی ...........
ما را در سایت با تو رسیده ام به شبی ابدی ........ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : divonei-ashegh بازدید : 86 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 2:19

به نام خدا پسر ساکت شد. لبش را دوخت ، دلش را گرفت در دستش ساکت و آرام در گوشه ای نشست منتظر شد تا بیای برای یک چای ، برای یگ فصل صحبت ، بعد میتوانی بروی میتوانی راها از من باشی . هیچ چیز مثل یک صححبت ناب با تو نیست ، تویی که تمام خاطرات و روز های من را می سازی . صحبتی پر از سکون ، سکوت و حرف های نگفته . نیامدی لب های دوخته ام را چه کنم ، نیامدی چای سرد دست نخورده را چه کنم ؟ نیامدی این دیوار ها از سکوت من دیوانه شدند خراب شدند و حالا من میان خرابه ای ، با چای سرد و جای خالی تو چه کنم. نیامدی من با صحبت های نا گفته ام چه کنم . نیامدی و من جواب این حرف های ناگفته را  چه کنم به تک تکشان برای سال ها لب دوختن بدهکارم . اگر آمدی بدان کسی اینجا فقط و فقط تشنهی یک صحبت است با تو . شاید در این کوره راه تو بتوانی این لب دوخته را ، این تن خسته را.... ، کمی  ، جرعه ای صحبت ،  جرعه ای لب خند مهمانم کنی . تا شاید بغض چند ساله باز شود تا شاید لب های دوخته باز شوند تا شاید مرهمی باشی برای دلی که جز تو ندارد دلی برای درد دل ... تمام خواسته من یک جرعه است. شب چرا میکشد مرا تو نشسته ای کجای ماجرامن چنان گریه میکنم که خدا بغل کند مگر مرا -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- سفر نمیروم دگر تورا ، ندارم آنقدر ز ما ، با تو رسیده ام به شبی ابدی ...........
ما را در سایت با تو رسیده ام به شبی ابدی ........ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : divonei-ashegh بازدید : 116 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 2:19